پيامبر بزرگ اسلام نيز از اين قانون مستثنى نبود و مى خواست پس از اداء فريضه به استراحت بپردازند ولى يك مرتبه صداى آشنايى به گوش او رسيد، آن صدا از جبرئيل امين بود كه به او مى گفت امشب سفر عجيبى در پيش داريد و من ماءمورم با تو باشم و نقاط مختلف گيتى را با مركب فضا پيمايى به نام براق بپيماييد.
پيامبر اكرم (ص ) سفر با شكوه خود را از خانه ام هانى (خواهر اميرمؤ منان ) آغاز كرد، با همان مركب به سوى ((بيت المقدس )) كه آن را مسجد الاقصى نيز مى نامند روانه شد، در مدت بسيار كوتاهى در آن نقطه پايين آمد. از نقاط مختلف مسجد، ((بيت اللحم )) كه زادگاه حضرت مسيح است و از منازل انبياء و آثار و جايگاه آنها ديدن به عمل آورد و در برخى از منازل دو ركعت نماز گذارد سپس قسمت دوم از برنامه خود را آغاز فرمود، از همان نقطه به سوى آسمانها پرواز نمود، ستارگان و نظام جهان بالا را مشاهده كرد، با ارواح پيامبران و فرشتگان آسمانى سخن گفت ، از مراكز رحمت و عذاب (بهشت و دوزخ ) بازديدى به عمل آورد، درجات بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديك مشاهده فرمود و در نتيجه از رموز هستى ، اسرار جهان آفرينش ، وسعت عالم خلقت و آثار قدرت بى پايان خداوند متعال كاملا آگاه گشت . سپس به سير خود ادامه داد و به ((سدرة المنتهى )) رسيد و آن را سراپا پوشيده از شكوه و جلال و عظمت ديد. در اين هنگام برنامه وى پايان يافت . سپس ماءمور شد از همان راهى كه پرواز نموده بود بازگشت نمايد و در مراجعت نيز در بيت المقدس فرود آمد و در راه مكه و وطن خود را پيش گرفت ، در بين راه به كاروان تجارتى قريش برخورد در حالى كه آنان شترى را گم كرده بودند و به دنبال آن مى گشتند و از آبى كه در ميان ظرفها بود قدرى خورده و باقيمانده آن را به روى زمين ريخت و بنا به روايتى روپوشى روى آن گذارد، و از مركب فضاپيماى خود در خانه ((ام هانى )) پيش از طلوع فجر پايين آمد و براى اولين بار راز خود را به او گفت و در روز همان شب ، در مجامع و محافل قريش پرده از راز خود برداشت و داستان معراج و سير شگفت انگيز او كه در فكر قريش امرى ممتنع و محال بود، در تمام مراكز دهن به دهن گشت و سران قريش را بيش از همه عصبانى نمود. قريش به عادت ديرينه به تكذيب او برخاستند و گفتند اكنون در مكه كسانى هستند كه بيت المقدس را ديده اند اگر راست مى گويى : كيفيت ساختمان آنجا را تشريح كن ، پيامبر (ص ) نه تنها خصوصيات ساختمان بيت المقدس را تشريح كرد بلكه حوادثى را كه در ميان مكه و بيت المقدس رخ داده بود بازگو نمود و گفت : در ميان راه به كاروان فلان قبيله برخوردم كه شترى از آنها رميده و دست آن شكسته بود قريش گفتند: از كاروان قريش خبر ده ، گفت : آنها را در تنعيم (ابتداى حرم ) ديدم كه شتر خاكسترى رنگى در پيشاپيش آنها حركت مى كرد و كجاوه اى روى آن گذارده بودند و اكنون وارد شهر مكه مى شوند، قريش از اين خبرهاى قطعى سخت عصبانى شدند، گفتند: اكنون صدق و كذب گفتار محمد (ص ) براى ما معلوم مى شود ولى چيزى نگذشت طلايه كاروان ابوسفيان پديدار شد. مسافرين جزئيات گزارشهاى آن حضرت را نقل نمودند و با اين وصف باز هم عده اى از مشركين و كفار قريش جريان معراج پيامبر (ص ) در قرآن كريم سوره اسراء آيه 1 و در بعضى احاديث معتبر بيان شده است . اكثر علماى شيعه و برخى از علماى اهل تسنن نيز معتقد هستند كه معراج رسول اكرم (ص ) هم روحانى و هم جسمانى بوده است .
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین